Library of Congress Classification / Audio Cassette Tape
CA00126
این داستان که در اباره یک برادر و یک خواهر است به نام های هنزل و گرتل یک مادراندر داشتند که هر دوی شان را خوش نداشتند آنها غریب بودن زن به شوهر را مجبور میکند که هنزل و گرتل را به جنگل ببرند بلاخره هر دو را به جنگل بردن و رها کردن شب که شدن هنزل وگرتل به یک خانه جادو گرپیزن میرسد و اول به آنها غذا بشتر میداد تا چاق شوند و بعدش آنها را بخورد اما هر دو متوجه میشود که زن پیر جادوگر است جادو بعد از چند را تنور را روشن کردن و گرتل را گفت بیبن که تنور آماده است که نان پخته کنیم اما گرتل به جادو گفت بیا خودت بیبن که آتش آماده است وخت جادو گررا لغت زدن و داخل تنور شدن و از بین رفت گرتل و هنزل هر دو به خانه آمدن و پدراز آمدن شان خوشحال میشود.